خدایا...
خسته ام
میشنوی؟؟؟...
خسته ام...
انها رفتن مرا میخواهند...
گویی نبودن من مرهم تمام زخم های انهاست
اما چرا؟؟؟
مگر نمی دانند زخم های من همه از دلتنگی انهاست...
خسته ام...
کمکم کن
کمکم کن بخاطر انها تا همیشه از اینجا برم...
میشنوی ؟
بخاطر انها ...
تا همیشه...
[ پنج شنبه 91/10/7 ] [ 11:23 صبح ] [ شیدا .دختری از جنس تنهایی ]
پیشانی ام را بوسه زد در خواب هندویی
شاید از ساعت طلسمم کرده جادویی
شاید از ان پس بود که احساس میکردم
درسینه ام پرمیزند شبها پرستویی
شاید از ان پس بود که با حسرت از دستم
هر روز سیبی سرخ می افتاد در جویی
از کودکی دیوانه بودم,مادرم میگفت:
از شانه ام هر روز میچیدست شب بویی
نام تو را میکند روی میزها هر وقت
در دست ان دیوانه می افتد چاقویی
بیچاره اهویی که صید پنجه ی شیریست
پیچاره تر شیری که صید چشم اهویی
اکنون ز تو با نامیدی چشم می پوشم
اکنون زمن با نامیدی دست میشویی
ایینه خیلی هم نباید راست گو باشد
من مایه ی رنج تو هستم راست می گویی
...
[ چهارشنبه 91/10/6 ] [ 9:55 عصر ] [ شیدا .دختری از جنس تنهایی ]
سلام خدایای اسمون!
هوای امشب اینجا برفیه! هوای دل بی قرارم برفی تر!
عاشق شبای برفی ام ...
خیلی قشنگه...
دلم میخواست میتونستم ساعت ها امشب تو برف راه برم...
دلم میخواست می تونستم بشینم یه گوشه ی یک کوچه ی برفی مث یه دختربچه ی کوچیک که تو خیابون مامانش گم کرده با صدای بلد زار زار گریه کنم...
دلتنگم...
دلتنگ خیلی چیزا...دلتنگ خیلی کسا...
دلتنگ کسایی که دوستشون دارم. و اما اونا...
دلتنگ کسایی که دیگه دارن خودشونم فراموش میکنن...من که دیگه سالهاست براشون فراموش شدم...
دلتنگ اونایی که همه ی زندگی شون پول و ابروشونه...
دلتنگ خونواده ی تو نقاشیای بچگیم...
دلتگ بابا اب داد و مادر در باران امد...
دلتنگ غذای لذیذ اخرین درس کتاب فارسی ام...
اصلا دلتنگ خودمم...
خدایادلتنگ توام...
خدایا
میشه دوسم داشته باشی؟
میشه تو اغوشت گریه یکم کنم واونوقت تو اشک هامو پاک کنی وبهم بگی بنده ی من گریه نکن من پیشتم ! من دوستت دارم و هیچ وقت تنهات نمیذارم...
قول بده نری...
قول بده تو دیگه ازم خسته نشی ...
خدایا التماست میکنم
تنهام نذار
مراقب این دل نااروم بهانه گیر باش...
خدایا
من جز تو سرپناهی ندارم ...
اکه تو هم ردم کنی؟؟؟ اگه تو هم من تنها بذاری؟؟؟اگه تو هم فراموشم کنی؟؟؟اگه تو هم از من بی زار باشی؟؟؟
کجابرم؟
کجارو دارم که برم؟
اصلا مگه جایی هست که برم؟
اگه هست بگو میرم همون جا!!!شاید دیگه وجودم باعث ناراحتی کسی نباشه!!!
اما خدا
من دوستت دارم...
حتی همه ی اونایی رو هم که وجودم باعث ناراحتیشون میشه دوست دارم...
خدایا مراقب همشون باش ... اونا خیلی خوبن... فقط بعضی چیزا رو فراموش کردن... خدایا تنهاشون نذار...
خدایا اونا جز تو خدایی ندارن...
.
-----------------------------------------------------------
جواب نظرات خصوصی:
چقد شعر قشنگی...سخته باورش یکی بخاطرم شعر بگه ! شبیه یه خوابه ! یه رویای بچگونه !
هیچ وقت دلم از حرفاتون نگرفت ...
حتی وقتی ک...
اگه ناراحتم باشم از دست خودمه...
که کدوم راه اشتباه رفتم...
غم دلم از جای دیگست...
مخاطب "خاص"من به سادگی یک لبخند ... رهایم کرد...
رفته ای ومن عاشقنه های بی مخاطبم را به حراج گذاشته ام!
[ چهارشنبه 91/10/6 ] [ 9:51 عصر ] [ شیدا .دختری از جنس تنهایی ]
کاش...
کاش همان کودکی بودیم که حرف هایش را از نگاهش میتوان خواند....
اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمیشنود....
دلخوش کرده ایم که سکوت کرده ایم!
سکوت شکست نیست !
سکوت مادرفریادهاست!سکوت رنگ معصومیت هاست!
دنیا را ببین ....بچه بودیم :ازااسمان باران می امد,
بزرگ شدیم از چشم هایمان می اید!
بچه بودیم درد و دل را با هزار ناله میگفتیم همه میفهمیدند..
بزرگ شدیم,درد و دل را به صد زبان میگوییم!
اما هیچ کس نمی فهمد....
[ سه شنبه 91/10/5 ] [ 7:2 عصر ] [ شیدا .دختری از جنس تنهایی ]
عشق یعنی
عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی سر به دار اویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی مست و بی پروا شدن
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی هر چه بینی عکس یار
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی لحظه های التهاب عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی
قطره و دریا شدن
عشق یعنی سوزنی اه شبان
عشق یعنی معنی رنگین کمان
عشق یعنی شاعری دلسوخته
عشق یعنی اتشی افروخته
عشق یعنی با گلی گفتن سخن
عشق یعنی خون لاله بر چمن
عشق یعنی شعله بر خرمن زدن
عشق یعنی رسم دل بر هم زدند
عشق یعنی یک تیمم یک نماز
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی با پرستو پر زدن
عشق یعنی اب بر اذر زدن
عشق یعنی چون محمدپابه راه
عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه
عشق یعنی بیستون کندن بدست
عشق یعنی زاهد اما بت پرست
عشق یعنی همچو من شیدا شدن
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی یک شقایق غرق خون
عشق یعنی درد و محنت در درون
عشق یعنی یک تبلور یک سرود عشق یعنی یک سلام ویک درود
عشق امدنی بود نه اموختنی
[ سه شنبه 91/10/5 ] [ 7:1 عصر ] [ شیدا .دختری از جنس تنهایی ]