ببار ای ابر بارونی!
بی قرارم...
ببار بر حال زارم که از تقدیر تلخم بی قرارم!
نشستم تا برگرده زمون خوشی ها!
نیومد بیشتر شد روزگار ناخوشی ها...!!!
[ سه شنبه 91/10/19 ] [ 8:14 صبح ] [ شیدا .دختری از جنس تنهایی ]
فراموش شده _دخترک دیاز روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج , عشق خود را در پستوی زمان تنها حس نمیکنم . |
ببار ای ابر بارونی! بی قرارم... ببار بر حال زارم که از تقدیر تلخم بی قرارم! نشستم تا برگرده زمون خوشی ها! نیومد بیشتر شد روزگار ناخوشی ها...!!!
[ سه شنبه 91/10/19 ] [ 8:14 صبح ] [ شیدا .دختری از جنس تنهایی ]
|
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |